مدتها بود هرگاه دنبال رمان میگشتم به اسم «بامداد خمار» برمیخوردم اما وقتی برچسب «رمان عامهپسند» را میدیدم از خواندن آن پشیمان میشدم، تا اینکه بالاخره شرایط بگونهای شد که آن را خواندم.
مبنای داستان این است که در ازدواج دو طرف باید همکفو باشند. این یکی از مهمترین معیارهای ازدواج است که هم بسیاری از روانشناسها و مشاوران بر آن تاکید دارند و هم در روایات دینی توصیه شده است. کاری که بامداد خمار انجام میدهد اینست که این توصیه ساده ولی مهم را با یک داستان جذاب بیان میکند و در آن به خوبی و با ظرافت خاصی استحالهی عشقی نامتجانس را به تصویر کشیده و آن را ملموس میسازد.
ناراحتم که برخی با زدن برچسب «رمان عامهپسند»، خواندن این کتاب را کاری عوامانه و سطح پایین جلوه میدهند، درحالیکه رمان نکاتی مهم از زندگی شویی و حتی روابط اجتماعی دارد.
یکی از هنرهای ادبیات و سینما اینست که مسائل مهم و پیچیده را در قالبی که برای همه مردم قابل درک باشد، بیان کنند اما امروزه عدهای با گرفتن ژستهای روشنفکری آثاری بیسروته را تحت عنوان «کتابهایی که باید خواند» و «فیلمهایی که باید دید» معرفی میکنند، کتابها و فیلمهایی که چیزی به خواننده نمیآموزد و حتی فکر او را تنزل میدهد.
درباره این سایت